پرستوی من
میلاد باسعادت جان جهان حسن دوم امام ورهبر ما شیعیان حسن فرموده است درحق او خاتم الرسل اول جوان سرور اهل جنان حسن دردانه ای که مادر او هست فاطمه باشد وصی پادشه مومنان حسن درصورت و وقار شبیه پیمبراست خلق نکوش برهمه عالم عیان حسن ماه و ستاره و خورشید و کهکشان گویند تهنیت همه افلاکیان، حسن بردوش میکشید کیسه خرما و آرد را شبها به کوچه های مدینه روان حسن هرگز فقیر رانده نشد از سرای او زیرا که هست سرور بخشندگان حسن گیتی ندیده است کریمی چو مجتبی با شد امیر اهل کرم هر زمان حسن میخواست جنگ را یکسره سازد به حمله ای میتاخت بر منافق دون بی امان حسن از سستی و خیانت فرماندهان خود ناچار شد مصالحه با دشمنان حسن زیر فشار وسلطه ظا لم، هماره بود تنها امید ویار ستمدیدگان حسن مسموم شد به زهر جفای معاویه بنهاد بهر دین خدا مال وجان حسن علی عبدا لو هاب رمضان المبا رک 1431 موضوع مطلب :
سردار بسمه تعالی
یادش بخیر..... آ ن قدِ سروِ همیشه سبز عمّامه سیاه و عبای بلند و پاک آن چهره سفید و دو چشمانِ قهوه ای با آن محاسنِ خاکستری وَ نرم با بوی عطرِ دل انگیز یاسمن
یادش بخیر... با آن تبسّم شیرین و لپسند آن بینی کشیده و پیشانی بلند با همرَهانِ یکدل و یکرنگ و با صفا کاین روز ها نشانی از آن نیست یا کم اند !
یادش بخیر... آنگاه که شکوفا میشد و میخندید جای دندانی که خالی بود نمایان میشد و سیاهی میزد و همین ، خنده اش را نمکین میکرد
یادش بخیر.... با آن کلام صریح، جذاب و با نفوذ
با آن صدای رسا ، کشدار و پر طنین با آن مناظراتِ قوی باسران کفر میکوفت پشتِ دشمن مکّار بر زمین
یادش بخیر... با آن اراده محکم وَ استوار همواره بود مُرشدِ یارانِ تازه کار دور از تکّلف و منّت با شوق و ابتکا ر
یادش بخیر..... سردا رِ هفتِ تیر با آن تلاش دائمی و وقفه ناپذیر با آن مدیریت ناب و بی نظیر زآنجا که بود یک تنه چون ا متی بزرگ می ایستاد در مقابلِ هر ُمفسدِ شریر
یادش بخیر.... ُمهر سکوت بر لب و صد سینه ها سخن زیرا که بود تابعِ فرمانِ رهبری او ذوب در ولایت و رهبر ُمراد او زآ نرو نکرد بهرِ کسی پیشدا وری
یادت بخیر.... ای راست قامتِ جاودانه تاریخ مظلومِ ظلم منافق وَ جهلِ دوست با ما بمان ، همیشه بمان !
آقای علی عبدالوهاب تیرماه 90
موضوع مطلب : مولای من ، مقتدای من دوست داشتم روز میلادتان در جوار حرمتان بودم آقا جون میلادتان پیشاپیش مبارک (( با علی از یا علی یک نقطه کم دارد ولی با علی بودن کجا و یا علی گفتن کجا؟)) یا علی میگوید و لافِ مسلمانی زند لیک در وقت عمل خود را بنا دانی زند یا علی میگوید و گوید حمایت میکند میکند صدها گنه ، گوید شفاعت میکند! یا علی میگوید و در قلب خود با دشمن است غرقه لذات دنیا ، بسته در بندِ تن است یا علی میگوید و مال یتیمان میخورد مدح کافر میکند ، عرِض مسلمان می برد با شعار یا علی مردم فریبی میکند در زمان امتحا ن اما غریبی میکند آن یکی در جنگِ با باطل وضو سازد بخون وین یکی از ترس جان از معرکه آید برون آن یکی جانش فدای اَبروی جانان شود وین یکی بُگریزد و در گوشه ای پنهان شود آن یکی در مسلخ عشق است و جان قربان کند وین یکی در عافیت بنشسته فکر نان کند فرقِ بسیار است آری در میان آن و این این ریاکار است و آن باشد شهید راه دین هرکه میگوید علی باید که راهش طی کند نی به کنج خانقَه بنشسته هوی و هی کند دوستدار و شیعه و مفتونِ گفتار علی درس گیرد در عمل از راه و رفتار علی مدّعی در پیروی دارد فراوان این امام پیروِ او پای تا سر با علی باشد تمام یاعلی گویِ حقیقی خودنمائی کی کند بند شیطان بگسلد ، اسب منیّت پی کند یا علی من با تو هستم چون هواخواه توام پیرو امر ولایت ، خاک درگاه توام یا علی ای مظهر اسماء حق شیر خدا یاریم کن تا نگردم از ولی هرگز جدا شعر از علی عبد ا لو هاب
موضوع مطلب : اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.
سلام ای پناه دهنده بی پناهان سلام ای کسی امیدوار کننده آقا جون دلم تنگ شده آقا جون دارم لحظه شماری میکنم هرچه زودتر بیام پیشتون آقا جون دلم تنگه
مرهم آلام طبیبان رضا زار و پریشانم و دلخسته ام
شعر: آقای علی عبدالوهاب موضوع مطلب : آقا جون این روزها خیلی دلم برات تنگه - دوست دارم بیام پیشت دلم اون حیاط با صفات را میخواد دلم اون گنبد طلایی ات را میخواد دلم نجف میخواد .....حرمت آقا جان
یه شعر زیبا از بابای مهربونم علی عبدالوهاب هر چه دارم ا ز تو دارم یا علی بی توروز و شب ندارم یا علی ا ز غم مهجوریت با خون دل شعر خونین می نگارم یا علی منکه دل بر تار مویت بسته ام همچو مویت بیقرارم یا علی عاشقی و مستی و آوارگی در فراقت گشته کارم یا علی با غم عشقت د ر این دار فنا می سپارم روزگارم یا علی همچو پائیزم ز هجرانت ، ولی وصل تو باشد بهارم یا علی ای طبیب درد جسم و جان من مرهم من غمگسارم یا علی از گل رویت خجالت میکشم رو سیاهم شرمسارم یا علی یک نظر بر این دل افسرده کن تازه کن این حال زارم یا علی گر نگاهی برمن مسکین کنی میکنی مست و خمارم یا علی بر سر کویت گدائی میکنم چو ن بود این افتخارم یا علی هر نفس نام تو را تسبیح وار دانه دانه می شمارم یا علی آن سخن های گهربارت بود همدم لیل و نهارم یا علی
موضوع مطلب : آخرین مطالب آرشیو وبلاگ لوگو آمار وبلاگ بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 4994
|
|